هدهد



بسم الله

 

امیدوارم حال همگی خوب باشد. این وبلاگ مدتی ست که خاک می خورد و حالا میفهمم وقتی رفیقی نوشته بود که با حال متاهلی و فرزند داشتن نوشتن کار سخت تری می شود منظورش چه بود. هرچند که البته ذکر این نکته که تا خرخره زیر کارهای دیگر هستم خالی از لطف نیست و همه اش به متاهلی ربط ندارد.

اما بعد.

از روزهای اولی که کرونا وارد ایران شد، یک سوال و یک مساله اساسی برای بسیاری از متخصصان و البته بعدتر مردم عادی وجود داشت. چرا در همان ساعات اولیه قم قرنطینه نشد. این سوال قرار نیست اینجا پاسخ داده شود. اما بیشتر درباره حواشی آن صحبت خواهم کرد.

با آلوده اعلام شدن قم، اولین سوالی که برای من به وجود آمد و مساله اساسی و ترسناک بود معلوم نبودن بیمار صفرم بود. نبود بیمار صفرم یا معلوم نبودن آن فرد، باعث میشود خطر انتقال بیماری به صورت نامعلوم (که از آن اصطلاحا انتقال اجتماعی نام میبرند) بالا برود و افراد بدون اطلاع ناقل بیماری باشند. خبرهایی از تهران هم به گوش رسید که قبل از اعلام رسمی بیماران قمی، برخی بیماران از قم به تهران منتقل و در بیمارستان های تهران در حال درمان بوده اند.

شاید بهترین کاری که در زمان اعلام میشد کرد و نشد، اعلام ممنوعیت عبور و مرور از استان های تهران و قم به استان های مجاور بود. هیچ مسافری نباید از این دو استان خارج میشد و تمامی کسانی که در دو هفته گذشته به قم مسافرت داشته اند باید در قرنطینه خانگی قرار می گرفتند.

گذشت و نشد.

اما درس هایی که کرونا تا به اینجا داشته است میتواند در مسیر رشد و پیشرفت کشور مورد استفاده قرار بگیرد. اولین و مهم ترین این درسها تمرکز زدایی از تهران است. به نظر نویسنده تمرکز امکانات بیمارستانی در پایتخت، سالیان سال است که بیماران را از اقصی نقاط کشور به پایتخت میکشاند. بیمارانی که مقصدشان هم بیمارستان های دولتی و هم بیمارستان های خصوصی هستند و وابسته به برخورداری از امکانات و البته پارتی در هرکدام از این بیمارستان ها بستری و درمان می شوند. در حالت عادی هم شنیدن این موضوع دردناک و تامل برانگیز است اما در موقعیت بیماری های واگیرداری که مثل کرونا به سرعت منتقل می شوند و ناقلان خاموش فراوانی دارد،این موضوع از اهمیت بالاتری برخوردار می شود.

افرادی که از باقی استان ها به سمت پایتخت سرازیر میشوند بعد از بیماری به استان خویش مراجعه میکنند و موجبات انتقال به دیگران را فراهم میکنند. برخی هم با مراجعه دوباره به تهران موج دیگری از بیماری را به پایتخت برمیگردانند.

عدم وجود امکانات بیمارستانی، عدم وجود کادر درمانی متخصص، عدم وجود آموزش های کافی به کادر درمانی در شهرستان ها، و در نهایت ارجاع بیماران به تهران برای بررسی بیشتر یا گرفتن درمان مشخص، همگی ناشی از تمرکز تمامی امکانات در تهران و عدم توسعه متناسب استان ها در مقایسه با تهران دارد.

بگذارید جور دیگری مساله را بررسی کنیم. در روز اولی که اعلام شد که بیماری کرونا از قم شروع به انتشار کرده، اخبار حاکی از بستری بودن حداقل یک بیمار قمی در بیمارستان های تهران بود. بنابراین عملا، فرد مبتلا در استان قم نمانده و به دلیل امکانات بهتر به تهران مراجعه کرده است. تا اینجا راننده آمبولانس، افراد همراه بیمار و پرستاران و پزشکان بیمارستان مبدا و مقصد، همگی در معرض گرفتاری به بیماری کرونا هستند. عدم تشخیص به موقع بیمار صفرم، تعداد بیماران را بالاتر از گزارش ها برده است. بعد از اعلام حضور کرونا در قم، مسافران زیادی فورا/با تاخیر از قم به شهرستان های خود بازمیگردند. تعدادی از بیماران هم از بیم کمبود امکانات/به دلیل داشتن پول کافی، مسیر تهران را در پیش میگیرند. با این حرکت لحظه ای بیماری از کنترل خارج میشود. در کمتر از بیست و چهار ساعت تهران و قم مرکز بیماران کرونا میشوند و باقی شهرها و روستاها هم باید در حالت آماده باش میبودند تا مریضان احتمالی را ردیابی و کنترل کنند.

به دلیل عدم اطلاع رسانی کافی، تقریبا هیچ کدام از این کارها انجام نشد و حتی تعدادی علی رغم اعلام رسمی از طرف دولت آن را توطئه برای تاثیر منفی بر روی انتخابات دانستند. اگر امکانات و آموزش کافی در شهرستان ها داده شده بود،‌بیماران سرخود از تهران سر در نمی آوردند و قم را به راحتی میشد قرنطینه کرد.

 

درس اول کرونایی بنابراین تمرکز زدایی از تهران در بخش بهداشت و درمان است. اینکه شهرستان ها و مراکز استان بیمارستانهایی با کیفیت تهران و بالاتر از آن داشته باشند. بیمارستان هایی که با هدف بیمارستان تاسیس شده باشند و با استاندارد های لازم اداره بشوند.

درس های بعدی هم باز در حوزه تمرکز زدایی خواهد بود.

 

والسلام

 

 

 

 


بسم الله

 

اما درس دوم.

همچنان به نظر می‌رسد موضوع ادامه‌ی موضوع پیشین است.

تمرکز زدایی از تهران درحالی که سالیان سالیان است که در برنامه های توسعه ای و . آمده است اما هنوز، راه به جایی نبرده است. علت این امر البته که موضوع دیگری ست و مطالبه مطلب دیگری میکند اما به طور کل، مدیرانی که در راس امور آمده و رفته‌اند، مدیران واقعی و مدبری نبوده‌اند و در اجرای یک برنامه بلند مدت و عادت ذائقه مردم به برنامه ریزی بلند مدت ناموفق بوده اند.

در هنگام یک بحران به بزرگی کرونا، یک اتفاق مهم می‌توانست رخ بدهد که نداد. قرنطینه قم و تهران در اولین روزهای بیماری.

اما وضعیت کنونی مدیریتی و تمرکز بیش از اندازه همه امور در تهران، امکان عملیاتی قرنطینه تهران را نمیدهد.

بگذارید به طور خلاصه آنچه میتوانست باشد را توصیف کنم.

اگر تمرکز به این شکل در تهران نبود، و امکان قرنطینه تهران و قم فراهم بود، کشور امکان ادامه فعالیت را داشته و میتوانست به امور روزانه بپردازد. بخش اعظمی از تولید و مدیریت آن در خارج از تهران شکل می گرفت و تنها برخی صنایع، دفاتر مرکزی تهران را از دست میدادند.

در نهایت با افزایش احتمال همه گیری بیماری، امکان تعطیل کردن تهران و قم به طور کامل و بستن همه مشاغل فراهم بود. چرا که چرخه اقتصاد و نبض (اگر میداشت و داشته باشد) در تهران نمیزد. بلکه در پهنه ایران این نبض میزد.

به این ترتیب استان های کمتری درگیر همه گیری بیماری می شدند و امکانات بهداشتی استان های مذکور برای نجات جان انسان های بیشتری قابل استفاده بود.

 

این تمرکز زدایی، و این بیماری یک نکته را بسیار واضح و روشن کرده است. ابعاد فاجعه‌ای که در ایران میتواند در اثر رخداد یک زمین لرزه در تهران رخ بدهد، از تمام فجایعی که میتوان تصور کرد فراتر خواهد بود. اقتصاد کشور، مدیریت کشور و . مختل خواهد شد و ایران از این موضوع ضرر بسیاری خواهد کرد.

زمین لرزه زمانش مشخص نیست اما حالا که کرونا مشکل تمرکز بیش از حد امکانات و امور جاری کشور در تهران، را نمایان کرده بهتر است مدیران فکری به حال آن کنند. چون امروز هم برای حل مشکل دیر است تا چه رسد به فردا!

 

 

والسلام


آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

مریم کشاورزیان heyvafamily1 کمک و رهایی هنوز دیر نیست backlinkox shamimpci از خویش به دور کوک رگلاژ و تعمیرات تخصصی پیانو بسپار خورشيد تابنده عشق آگهی رایگان جارچی